متنفرم اژ آدمایی ک بخاطر ترس احساسشون پنهان میکنن .اون قدیم هم میم هم سید هر دو بخاطر اینک من خیلی وابسته شدم بهشون گذاشتن رفتن .ترسیدن .چون نمیشد باشیم باهم میترسیدن بیشتر ازین اذیت شم ولی خب دیگ چقد .منم وابسته شدم و اذیتی هم ک باید میشدم شدم دیگ چقد میخواست بشه مثلا . هنوزم هر دوشون احساسشون پنهان نگه داشتن .گمشید بابا .چقد بده من بخاطر این ک خیلی وابسته میشم ، همه ازم دوری کردن .بوگول هم اون اوایل یه ترسهایی داشت ولی دیگ نمیدونم چیشد .حرفی نزد .شاید داره هنوز .نمیدونم .
در لحظه زندگی کردن را بایدآموخت (((: بازدید : 500
سه شنبه 19 آبان 1399 زمان : 8:37