داستان واقعي زندگي سارو برایرلی هست که تو بچگي گم ميشه و همراه يه پسر ديگ توسط خونواده اي به فرزند خوندگي قبول ميشن و حالا بزرگ شدن و يه دردسرهايي بخاطر گذشتشون ايجاد شده .
سارو : متاسفم ک نميتونستي بچههاي خودتو داشته باش
سو (مامانش) :منظورت چيه
سارو : ما صفحههاي سفيدي نبوديم .اونجور ک بچههات ميتونستن باشن .شما فقط مارو ب فرزندخوندگي قبول نکرديد ، گذشتمون هم پذيرفتيد .حس ميکنم ما داريم تورو به کشتن ميديم.
سو : من ميتونستم بچه دار بشم.ما تصميم گرفتيم بچه دار نشيم .ما شما دوتا رو ميخواستيم .ميخواستيم توي زندگيمون باشيد.منو پدرت هر دومون حس ميکرديم به اندازه کافي ادم توي دنيا هست .بچه دار شدن قرار نيست تضمين کنه چيزي بهتر ميشه .ولي بزرگ کردن بچه اي ک داره رنج ميکشه ، درست مثل شما دوتا و دادن فرصتي به شما ، اين کارو ميکنه .اين يه کار بزرگه
دوسش داشتم فيلمو .کلي هم گريه کردم .بازي پسره خيلي خوب بود .خيلي هم چهره معصومي داشت .
برچسبها: فيلم